پرواز ۰۲۱

سلام و درود خدمت دوستانِ جان [گل]

۲۰ روز از پست بیستم میگذره [چه جالب] :پی

چقد این روزا پرم از حسای خووووب! پرم از هدف! پرم از خوشبختی :) از تهِ دل میخوام که حالتون این شکلی باشه همیشه ^_^


با معرفی دوتا فیلم اومدم و یه عااالمه کتاب! دوتا فیلمُ الان معرفی میکنم و کتابارو دونه دونه توو پستای بعدی ^_^


تریس: نمیتونم... من از همه پایین‌ترم

کریس: ینی میتونی بیشترین پیشرفتُ بکنی!


فیلم زیبای divergent رو پیشنهاد میکنم که حتما ببینین! 

Parvazeto.blog.or


+توو مترو با گوشی شروع کردم به دیدنش و لحظه‌ای که میخواستم از مترو پیاده شم یه حالی داشتم که فک کنم خوده شیلین وودلی توو فیلم نداشته :پی


و به دنبالش insurgent

که هردوشون وااااقعا فوق العاده بودن! البته insurgent  بار عاطفی بیشتری داشت.♥

Parvazeto.blog.ir

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۲۰

موافقین ۷ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۹

عاااالی بود!

همین الان کتاب دانشکده کسب و کار(برای آنانکهـ دوس دارند به دیگران کمک کنند) رو تمومیدم و چقد توو این بُرهه از زندگیم به خوندن همچین کتابی نیاز داشتم!! نه اینکه بخوام وارد بازاریابی شبکه‌ای شم، نه! ولی این کتاب سراسر دارای نکات ارزشمندیه که به درد همه‌ی ما میخوره! 

کتاب بعدی رو هم امروز غروب توو همین پست معرفی میکنم :)


+دیدی بدقول شدم! قرار بود دیروز غروب کتاب معرفی کنمااااا ولی یه موقعیتی پیش اومد و دیروز حساااابی خوش گذروندیم و توو شُرشُر بارون، خیس و آب کشیده برگشتیم ㄟ(ツ)ㄏ

کتابِ «پینگ:قورباغه‌ای در جستجوی برکه‌ای نو»

استوارت ایوری کلد

ترجمه فرخ بافنده

نشر: راشین

۹۶ صفحه هم بیشتر نیست


+داریم میریمـ سفر ^_____^ از سفر برگشتم سریع میخونم کتابُ :) اگه کسی کتابُ خونده یا توو این تایم میتونه بخونه، نظرشُ بگه پلیز [گل]

+خدایا شکــــــــــــــرت :)

۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۸

۱۰‌ــُم مردادماه بود که کتاب ذهن هولوتراپیکُ معرفی نمودم :)
کتابی به مراتبــــــــــــــ عمیــــــــــــــــق و به‍ نوبه‌ی خود، فوق‌العاده.
اگر به مسائلی که تا الان هیچ توضیح منطقی‌ای براش پیدا نکردین، علاقه دارین، این کتابُ بهتون معرفی میکنم :)
۷روز بعد از معرفی کتاب، مجددا کتاب رو شروع کردم و امروز تموم شد و خودمُ به دو فنجون چای و بیسکوییت دعوت کردم ^_^ [آیکون لذتِ آگاهی]
کتاب طوری پیش میره که انگار واقعا سه پاراگراف آخرش آرومت میکنه و  خشم و هیجانی که در اثر خوندن کتاب، درون آدم فوران کرده، به بهترین شکل مدیریت میشه :)

خب خب خب! 
قرار بود به محض تموم شدن این کتاب، کتاب بعدی معرفی شههه...! 
میخواسدم کتاب جهان هولوگرافیکُ معرفی بنمایم که به درخواست یکی از دوستان مطالعه‌ی کتاب دانشکده‌ی کسب و کار رو شروع کردم :)
عنوان کتاب: دانشکده کسب و کار
نویسنده: رابرت کیوساکی و شارون ال. لکتر
ناشر: انتشارات شکروی

+درباره‌ی کتاب در ادامه مطلب بخوانید :)
+خدایا شکــــــــــــــرت :)
۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۷−بنام هدف

بنام خدا بنام هدف
تاریخ ۲۱/شهریور/انفجار۱۳۹
دیروز سر از یه اجتماعی دراوردم پر از انرژی مثبت! هدفمند و متعهد!
وختی اومدم خونه باید انرژیم بیشتر میشد اما حس میکردم کااااملا تخلیه شدم در حدی که وایساده خوابم میبرد!!! شایدم این نشان از آرامش و اطمینانی باشه که بدست آوردم :)
بگذریم امروز شروع یه هفته‌ی دیگه‌س!
یه هفته‌‌ی عاااااالی دیگه! ایمان دارم که همینطوره‍

+این هفته باید دو برابر هفته‌ی قبلش کش بیاد و من چهاربرابر زندگی کنم!
+خدایا شکــــــــــــــرت :)

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۶

چقد وختی زندگی آدم روی ریتم باشه، هفته‌ش کش میاد! به اندازه‌ی دو هفته طول کشیده این هفته و هنوزم تموم نشده! 


+خدایا صدهزار مرتبه شکــــــــــــــرت :)

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ

این متن پیش نویس بوده!

چقد وختی زندگی آدم روی ریتم باشه، هفته‌ش کش میاد! به اندازه‌ی دو هفته طول کشیده این هفته و هنوزم تموم نشده! 

این هفته، شنبه‌ش عروسی یکی از دوس جونام بود ^_^ اولین نفر از مهمونای عروس ما توو سالن بودیم! ساعت ۷:۱۵!  به دوستام میگم بچه‌ها تا حالا شده توو عروسی به ساعت نگاه کنین ۷:۱۵ باشه؟! تا حالا این ساعت عروسی رو دیده بودین؟ ! ما از بس زود رسیده بودیم فامیلای داماد فک میکردن ما از فامیلای درجه یکیم! چنان استقبالی ازمون کردن که! 

یکشنبه‌ش هم یه دوست قدیمی رو دیدم که ۸ سال پیش فک میکردم، ده سال دیگه وختی توو شرکتم نشستم وارد اتاقم میشه و اونجا دوباره همدیگرو میبینیم! ولی الان بعد ۸ سال تنها اتفاقی که افتاده بود اون حسابی چاق شده بود و سر کار سابقش بود و من با خواهری داشتم میرفتم مانتو مدرسشو بگیره! و دیگه اینکه اون اصلن متوجهه منم نشد :| [آیکن تف به سرنوشت]

سه شنبه با خواهری رفتیم یه سر دانشگاه ما و ازونورم رفتیم نمایشگاه لوازم تحریر ^___^ وختی میرم همچین نمایشگاههای حس میکنم ۱۰ساااال جوون شدم! 

بعدشم رفتیم قندون جهیزیه رو دیدیم! آخ که چقــــــــــــــد خوووبه این فیلم! :) [آیکن حس خوب]

پنجشنبه هم رفتیم امامزاده و حس میکردم بعد از مدتهاست که دارم یاسین میخونم! 

لاک پشت خواهری رو هم بالاخره بردیم اونجا چالش کردیم! توو باغچه‌ی بالای قبر باباییم :'(

تمام مدت این آهنگ محسن چاووشی که میخونه: مثل جوجه‌ی مرده تووی باغچه خاکم کرد/ آه چشمای طوسی/آه چشم ویروسی!!! / بعد از این به هر دردیییی مبتلا بشم خوبه/مبتلا بشم مردم، مبتلا نشم مردم... از تو درد لذت بخش هر چی میکشم خوبه...

البته اون لحظات همون تیکه‌ی جوجه مرده‌شو فقد یادمون بود، ولی بعدش که با خواهری آهنگو گوش دادیم و ادامه‌شو یادمون اومد، حساااابی له شدیم! لهه لهااا! 

صبحم قراره دوستم جایی سخنرانی کنه و از من خواسته همراهش باشم! 

حس خوبیه وختی در حال پیشرفتی و شاهد پیشرفت دوستات.


+پستم طولانیه چون همونطور که گفتم، هفته‌م طولانی بوده! ㄟ(ツ)ㄏ

+خدایه شکــــــــــــــرت :)

+شیشم بهمن نوشت:اصلن یادم نمیاد اون زمان چرا اینو منتشر نکردم، ولی الان که خوندمش کلی خاطره برام زنده شد!!! دلم خواست منتشرش کنم :))

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۵- بنواز

Benavaz


+زدن این طرح و نقش بیشتر از بقیشون طول کشید... تلفیقی از فرشته و پروانه و پرواز و ساز... :)

+خدایا شکــــــــــــــرت :)

۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۴

دیروز سیزدهم شهریور بود :)

روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی و روز نقشه بردار... روز تعاون هم بود.

حالا من کاری به ایناش ندارم.

گفته بودم ۱۳ عدد شانسمه... و دیروز ۱۳ـُم شهریورماه بود :)

روزی که بعد از سه ماه خودسازی فشرده، سه ماه تلاش با حس فوق‌العاده‌ی پیشرفت قرار بود زندگیم بیفته روی ریتم :)

دیروز وااااقعا شروع خوبی داشتم، همه چیز در مورد خودم همونجور پیش رفت که میخواسدم ^_^ 

قاعدتاً وختی تصمیم میگیری یه کار بزرگ قد بزرگی خودت انجام بدی، فقد خودتی که این تصمیمُ گرفتی و از آدمای کوچیک اطرافت نباید انتظار همکاری داشته باشی، اونا هم که تصمیم نگرفتن توو کار بزرگت همراهیت کنن! 

میخوام بگم همه چیز این سه ماه فوق‌العاده و روی روال نبوده، ولی تا اون جاییش که به خودم مربوط میشده هم فوق العاده و روی روال نبوده اما روو به پیشرفت بوده و این حس خوبیه :)


+خدایا شکــــــــــــــرت :)

+دیروز لاک پشت آبجیم مرد :(( یا شایدم دیروز متوجه شدیم که مُرده! همین قدر غم انگیز... دیشب حس میکردم الان از غصه میترکم :'( اگه اینجا ماجراشو نگم شاید دیگه هیچوخت راجع بهش صحبت نکنم و مغزم مثل تمام خاطرات خیلی ناخوشایند برای فراموشیش تلاش کنه و این خاطره به طور ناخوداگاه (بدون اینکه به یاد بیارم بخاطر این خاطره‌س) روی رفتارای آتیم تاثیر بذاره... (اون مربع قرمز رنگ بالا سمت چپ، زیر چهارده شهریور)

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ

پرواز ۰۱۳


+کتاب ذهن هولوتراپیک، بخش سوم-پارادایم فرافردی،ص۱۱۴

+۱۳ عدد شانسمه! 

+خدایا شکــــــــــــــرت :)

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پرواز ツ
?