فردا آخرین امتحانمان را هم میدهیم و خلاص! دوباره برمیگردیم به روال زیبای خوشبختی!
امتحانات که تمام شود یکهویی آپسهی دندان عقلمان ناپدید، سردردهامان آرام و نفس تنگیمان گشاد میشود. سرماخوردگیمان بهبود مییابد و برنامهریزیهامان با عشق تیک میخورد و صبحها دلمان میبرد که زود برخیزیم و وزنمان هم کم میشود!
با اینهمه اتفاق خوب که یقین دارم با تمام شدن امتحانات خواهد افتاد یحتمل پیاز هم ارزان میشود! (دیشب آبگوشت را با سالاد کاهو میل نمودیم... -_-)
امتحاناتمان که تمام شود احساس نیاز به عشق هم از سرمان میپرد و پشیمان میشویم از عشقنوشتهامان. یحتمل برف هم ببارد؛ آسمان هم آبی شود و سر سازگاری داشته باشد سپهر...!
امتحاناتمان که تمام شود...
خداروشکر که فردا آخرین امتحانمان را هم میدهیم...!
+خدایا شکـــــــــــــرت :)
خوشحالی ینی
چای زعفرونی درست کنی با این تفکر که قراره تلخ بنوشیش و یهو ببینی عه یه دونه بیسکوییت ساقه طلایی مونده و وقتی چاییتو میریزی و بیسکوییتو برمیداری میبینی که عه! دوتاست ^_^
+خدایا شکرت :)
شیشم بهمن نوشت: امروز تولد یکی از دوست جونیام به اسم آرزوئه...! تولدش مبارک :)
آدما به دو دسته تقسیم میشن
دستهی اول: اونایی که حساسن
دستهی دوم: اونایی که وانمود میکنن حساس نیستن!
پروازنوشت: جنس ظریف از احساسه!
+کاش زودتر دوشنبه شه
+لیسنینگ غم دنیاس-محمدعلیزاده- اونایی که منو میشناسن میدونن که صدای علیزاده منو میزنه! هر وخت صداشو میشنوم حس میکنم یه نفر با انبردست نوک شونههامو گرفته و با ضرب صدای علیزاده فشار میده... برای تنبیه گوشش میدم! یه حس توو مایههای خط خطی کردن این بچهسالا روی مچ و ساعدشون با تیغ و اتد و نوک پرگار!
+من با همهی دردِ جهان ساختم اما...
قراره دیدنت از امشب آخه آرزوم شه...
غم دنیاس دل آدم بشه حساس وختی عشقت توو دلش نباشه احساس...
عشق من صدات آرامشِ محضِ عشق من...
فدای عشق تو تمام عمر بودنم، حقته شکنجه کردنم...
ای حال نامعلوم! آروم باش آروم...
+ دقیقا این موقعهاس که شکرگزاری معنا پیدا میکنه! خدایا صدهزااااار مرتبه شکـــــــــــــــرت :)
سلاااااااام، صبح زیبای جمعهتون بخیرررررر ^_^
یکی از لذتبخشترین و مفرحترین پدیدههای دنیا اینه که صبح زود با صدای باد و بارون و طوفان بیدار شی و بعد مچاله شی زیر لهافت و به صدای قطرههای بارون که میخوره به کانال کولر و شیشهی سقف پاسیو گوش کنی [آیکن حس خوب]
امروزتون پر از اتفاقات خوب-هیچ اتفاقی اتفاقی اتفاق نمیفته- و حسای فوقالعاده *_*
+استقبالِ شوهر عمهی از کربلا برگشته یا خوش گذرونی با دوستان! مسئله این است!
+خدایا شکـــــــــــــرت :)
سلامـ...
دو روز پیش تولدم بود... نمیدونم چرا این هفته انقد توقعم از اطرافیانم رفته بود بالا :|
توقع داشتم از دوست جونم (همون که عروسِ خالهه شد) وقتی اینجاست بیاد به دیدنم... توقع داشتم وختی اونهمه با آرزو تایم اوکی کردم، انقد بهونه نیاره... توقع داشتم عمهم مثل هر سال بیاد خونمون... وکلی توقع دیگه...
البته خب وختی تولدت مصادف میشه با شب اربعین باید پیش بینی این چیزا رو هم بکنی دیگه...!!
از دست خودم ناراحتم! واقعا راسته میگن اگه میخوای خوشحال زندگی کنی، از هیشکی توقع نداشته باش...
بگذریم :)
همینجوری یهویی دلم گلایه خواست :پی
الان حالم بهتره خیلی بهتر!
البته قبل این هفته هم عااااالیِ عالی بودماااا ^_^
دلمم برای تکتکتون تنگ شده... همین امشب به همتون سر میزنم :)
کتاب متاب که میخونین! آره میخونین دوستای من همشون کتابخونن [آیکُن دوستای گل کتابخون]
+کتاب مدیریت زمان برایان تریسی رو پیشنهاد میکنم یه بار عزمتونو جزم کنید و بخونیدش و بعد برای یه عمرفرصت برای همهی کارای نکرده و آرزوهای نرسیده کارای فوق برنامه داشته باشین :)
+ دوباره برام آبجکشن شد!! واقعا عنوان کتاب و اسم نویسندهش مشکیه؟! :))
+ خدایا شکــــــــــــرت :)
سلام و درود خدمت دوستانِ جان [گل]
۲۰ روز از پست بیستم میگذره [چه جالب] :پی
چقد این روزا پرم از حسای خووووب! پرم از هدف! پرم از خوشبختی :) از تهِ دل میخوام که حالتون این شکلی باشه همیشه ^_^
با معرفی دوتا فیلم اومدم و یه عااالمه کتاب! دوتا فیلمُ الان معرفی میکنم و کتابارو دونه دونه توو پستای بعدی ^_^
تریس: نمیتونم... من از همه پایینترم
کریس: ینی میتونی بیشترین پیشرفتُ بکنی!
فیلم زیبای divergent رو پیشنهاد میکنم که حتما ببینین!
+توو مترو با گوشی شروع کردم به دیدنش و لحظهای که میخواستم از مترو پیاده شم یه حالی داشتم که فک کنم خوده شیلین وودلی توو فیلم نداشته :پی
و به دنبالش insurgent
که هردوشون وااااقعا فوق العاده بودن! البته insurgent بار عاطفی بیشتری داشت.♥